«پرتوی از قرآن» نام تفسیر زنده‌یاد آیت‌الله سید محمود طالقانی (۱۲۸۶- ۱۳۵۸هـ.ش) است که در شش مجلد منتشر شده است. کتاب مذکور دربردارندۀ تفسیر جزء سی و برخی از سوره‌های قرآن می‌باشد. در ادامه روش تفسیری وی از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا بررسی شده است.

آیت‌الله طالقانی - پرتوی از قرآن

یکم- پیش از ورود به اصل مطلب باید توضیحی هرچند کوتاه در بارۀ «روش» یا «روشمندی» و«تفسیر» داشته باشیم.

روش یا شیوۀ کار، عبارت است از طرح و یا چهار چوبی که یک فرد در محدوده کارش بدان ملتزم است، وبه عبارت دیگر ساختار کاری یا نقشه و برنامه‌ای که یک شخص درآن، شکل کار و برنامه را بر اساس سلیقۀ خویش طراحی نموده و به نمایش می‌گذارد.

با توجه به تعریف فوق، ریشه و روش هرکاری را باید در ساختار فکری، اعتقادی، بلکه، منش، دانش و شخصیت صاحب کار آن اثر جستجو کرد.

روشمندی کار یک صاحب اثر، هرگز نمی تواند امری جدا از منش و بینش و دانش صاحب آن باشد. اینجاست که باید روشمندی آیت‌اللّه طالقانی را در نگارش «پرتوی از قرآن» مورد توجه قرار دهیم.

نخست اینکه تفاوت و مرز ماهیت روشی از روش دیگر را باید در مقام مقایسه با پدیده‌های دیگر معلوم بداریم، وگر نه بدون مقایسه، چیزی از غیر خود، شناخته نمی شود.

در مرحلۀ باید به ژرفای کار یا اثر در بُعد محتوایی آن نگریست که در این مرحله علاوه بر ساختار ظاهری، جوهره ی کار نیز مورد ارزیابی واقع می شود. به گمان نگارنده شکل کار وعمق کار یک اثر، به نوعی معرّف نوع روش آن نیز خواهد بود.

اثری که آیت‌اللّه طالقانی پدید آورده‌اند، در واقع ساختار اندیشه و جلوه‌های گوناگون مسائل عقیدتی، فردی، اجتماعی و به ویژه سیاسی خویش را در آن متجلّی ساخته اند. بنابراین «پرتوی از قرآن» آیینه تمام‌نمای آن روح آرام و در عین حال مسوولیت آفرین و پر جُنب وجوش است.

دوم- تفسیر از ماده « فَسر » به معنی اظهار معنایی است که با اندیشه و تدبّر حاصل شده است. به همین جهت نتیجه آزمایش را « تَفسِرَه »می گویند. واژه تفسیر برای مبالغه است، یعنی بسیار واضح نمودن و آشکار کردن.

« ولا یَاتونکَ بِمَثَلٍ إلا جِیناک بالحق وَ اَحسَنَ تفسیراً؛ و هیچ مَثَلی ‌[ به عنوان خرده گیری] برای تو نیاورند جز آنکه ما[ پاسخ]حق و بهترین تفسیر را برای تو می آوریم» (فرقان/33).

« تفسیر » گاهی به تبیین مفردات الفاظ و معانی غریب آیات نیز اطلاق می شود. طبری در تفسیرش، آن را مرادف « تأویل » بلکه آن دو را یکی دانسته است، لذا نام کتاب بزرگ تفسیرش را « جامع البیان فی تأویل آی القرآن » نهاده است!

می توان گفت: «تفسیر» همان کشف و آشکار ساختن معنای معقول همراه با کوشش و اجتهاد است (التفسیر و المفسرون، ج1،ص17-18).

وممکن است بگوییم: تفسیر، بیان معانی آیات قرآن و کشف مقاصد و مدالیل آنهاست (المیزان، ج1، ص7).

یا اینکه بگوییم: تفسیر، روشن ساختنِ مراد ومقصود خدای تعالی از قرآن کریم است (البیان، ص397).

به هرحال تفسیر، یک علم خاص تلقّی می شود که در آن از یک سلسله مباحث ومسائل نظری بر اساس مبادی تصوری وتصدیقی ومبانی وأصول و قواعد ، بحث می شود.

سوم- شناخت قرآن و ضرورت تفسیر

در این مقام نکات ذیل را باید مورد توجه قرار داد:

الف- قرآن کتابی آسمانی با ساختار منحصر به فرد خود است.

ب- این اثر بی نظیر، با زبان فصیح وبلیغ عربی است.

ج- مطالب آن درعین گستردگی در موضوع، بسیار موجز وفشرده وکلی است.

د- شماری از آیات آن، در بستر زمانی ومکانی خود و به مناسبت خاصی نازل شده است.

ه- در این اثر آسمانی، مطالبی به صورت عام وخاص، مطلق ومقیّد، مجمل و مبیّن، ناسخ ومنسوخ وجود داردکه تحلیل وبررسی آنها خود به خود، بخشی از مباحث تفسیری را تشکیل می دهد.

و- تبیین وکشف جزئیات آن به پیامبراکرم ( ص) واگذار شده است.

ز- با توجه به نزول تدریجی قرآن در طول بیست وسه سال دوران نبوت، و رخدادهایی که زمینه ساز نزول شماری از آیات بوده، بحث وبررسی شماری از احکام آن مانند جهاد و دیگر مسائل مربوط به آن، نیازمند تحلیل وبررسی وقایع خاصی است که به نوعی بخشی از مباحث مربوط به تفسیر را تشکیل می دهد.

باتوجه به نکات فوق، هرگونه تلاش و کوشش در جهت تبیین هر یک از آنها به ناچار سر ازفن تفسیر و مسائل مربوط به آن را در می آورد. بنابراین برای فهم موضوعات قرآن، راهی جز تشریح و توضیح لازم برای فهم کامل آن وجود ندارد واین همان علم ویا فن تفسیراست.

از سوی دیگر قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق ومفاهیم ظریف وتعالیم و حکمت هایی والا در باره خلقت وأسرار هستی است که توده ی مردم در عصر رسالت از درک برخی از دقایق آن ناتوان بودند. از جمله ی این موارد، مسائل مربوط به صفات جمال وجلال الهی، شناخت وجود انسان، اسرار خلقت، میزان دخالت بشر در زندگی، هدف آفرینش ومبدأ ومعاد است که رؤوس مطالب اینها درقرآن کریم به صورت فشرده و کوتاه، در قالب الفاظ وتعابیر کنایی واستعاری ومجازی مطرح گردیده که شرح و بیان آنها به بررسی و تدبّر و دقّت نظر وقدرت تفکر بالایی نیازمند است.

علاوه بر این، در قرآن کریم، به حوادث تاریخی وسر گذشت امّت های پیشین اشاراتی رفته است، وگاه عادات ورسوم جاهلیت مردمان معاصر نزول قرآن، از قبیل مساله ی «نسیء» (توبه/37) که بر اساس آن ماه های حرام را تغییر می دادند، و همچنین از ورود به خانه هااز راه پشت بام ویا پریدن روی دیوار( بقره/189) ومانند آن یاد شده است که تمام اینها نیازمند شرح و بیان است. وهمچنین گاه در قرآن کریم الفاظ غریب وناآشنایی مانند: بحیره، سایبه، وصیله و حام ( مائده /103) آمده که محتاج توضیح است.

روشن است که بخشی از قرآن، به توضیح الفاظ کوتاه وبیان معنای آنها، وبخشی دیگر به ترجیح احتمالی بر معنای دیگر مربوط می شود.

بنابراین، تفسیر، والاترین علم و فنی است که می توان به آن پرداخته شود، زیرا شرف یک علم به سبب شرافت موضوع آن یا اهمیت غرض و هدف آن است. وعلم تفسیر از هر سه جهت ( موضوع، غرض واهمیت ) از بالاترین ارزش برخوردار است؛ زیرا موضوع آن، کلام خدا و غرض آن، تمسّک به عروة الوثقای حق ودست یابی به سعادت حقیقی است، واهمیت آن نیز چنان است که تحصیل هر کمال دینی، دنیوی واخروی به آگاهی از کتاب الهی متوقف است (دائرة المعارف قرآن کریم، ج8 ،ص20).

چهارم- از جمله ویژگی های تفسیر پرتوی از قرآن، تطبیقی بودن آن است. مراد از تفسیر تطبیقی این است که مفسّر، تفسیری که از یک آیه یا چند آیه مشابه را به دست می دهد، آن را با نظرات دیگران تطبیق دهد وآراء آنان رانیز لحاظ نماید، یا برداشت ها وتفسیری که از یک موضوع قرآنی ارائه می دهد، آن را درهمان موضوع با آنچه که در دیگر کتب آسمانی مانند تورات و انجیل آمده ویا با نظرهای دانشمندانی که صاحب رای ونظرند، تطبیق نماید. فایده عمده ی تفسیر تطبیقی، توسعه در نگرش خواننده ی تفسیر وخارج نمودن او از هر گونه حصر گرایی است. و می توان گفت این روش، ذهن خواننده ی کنجکاو را قوّت بخشیده واو را به فعالیت بیشتر برای دریافت عمیق متن آماده تر می سازد و بدین وسیله کم وبیش از جمود وتحجّر - که عده ای بدان مبتلایند - می کاهد و تاحد فراوانی از تعصب های خشک و بی مورد جلوگیری می کند. علاوه بر اینها، چنین روشی زمینه های تقریب میان مذاهب اسلامی در حوزه های گوناگون را فراهم می آورد، وبه محوریت قرآن کریم در همه مسائل، تحکیم می بخشد.

پنجم- ویژگی دیگر این تفسیر، توجه به علوم تجربی، طبیعی وفنّی، اما در عین حال مقهور نشدن در مقابل آنها در تفسیر آیات است. آیت اللّه طالقانی در عین توجّه به علوم روز ونقل أقوال دیگران به طور فشرده، اما علم زده نیست!( به توضیحات ایشان در زمینه تکامل به صفحه 35 تا39 از جلد اول پرتوی از قرآن بنگرید).

و همچنین در باره مفهوم « هدایت » در جاهای مختلف ، بهترین و دقیق ترین توضیح را با توجه به تنوع اقسام آن ارائه کرده اند. برای کسانی که درتفسیر موضوعی کار می کنند، مباحث گوناگون وفشرده این تفسیر، می تواند منبعی غنی و سرشار از نکته ها برای آنان باشد.

اما در زمینه ی تفسیر آیات الاحکام نیز ، این مفسر بزرگ دقت نظر های فقیهانه ای مطابق با آیات دارد که می توان به عنوان نمونه به تفسیر ایشان از آیه 222 سوره بقره اشاره کرد.

اما در بُعد تفسیر فلسفی آیات، مشی تفسیری ایشان به شیوه تفسیری صدر المتالهین ملا صدرا شیرازی بسیار نزدیک است، بلکه در موارد فراوانی روح حاکم برتفسیر ایشان همان جلوه های تفسیر صدرایی است. و می دانیم که بنیادی ترین اصل فلسفی ملا صدرا یکی«اصالت وجود» و دیگری «حرکت جوهری» است که با استفاده ازآثار ابن سینا، محور مباحث فلسفی خود را بر «وجود» استوار کرد و باطرح «اَصالت وجود» راه را برای«وحدت تشکیکی» و «وحدت شخصی وجود» هموار کرد وبا مفهوم «تشکیک وجود» چگونگی ارتباط خالق با مخلوق را توجیه کرد و معتقد به ارتباط ویژه ای بین خدا و عالَم شد. تاثیر این نگاه معرفتی بر اندیشه های آزاد پس از ملا صدرا بسیار بوده است. وبی گمان مرحوم طالقانی یکی از آزاد اندیشان در عرصه های گوناگون از جمله در حوزه تفسیر است که با الهام از شیوه صدرایی، مباحث جدیدی در حوزه معرفت شناسی در قالب تفسیر دقیق و بدیع برخی از آیات قرآن با استفاده از تفسیر وشرح اصول کافی ملا صدرا به برداشت های نوینی دست یازید. وهمان گونه که صدرا معانی قرآن را به شیوه فلسفی وعرفانی تفسیر می‌کند وقایل به جمع فلسفه اشراق واستدلال مشّاءاست، دقیقاً همین شیوه در تفسیر پرتوی از قرآن نیز نمایان است. یعنی می خواهد عرفان و فلسفه و عقل ودل را به هم پیوند دهد وبه همین دلیل در بیشتر موارد اشارات عرشیه وفیوضات ربانیه ونکات بدیعیه ی عرفانی را مطرح می سازد ، و هر از گاهی از کلید أسرار حکمت های قرآنی سخن به میان می آورد و همچنین در باره بارمعنایی که هر واژه به دوش دارد داد سخن سر می دهد. در این باره تفسیر آیه الکرسی و برخی سوره های کوتاه مانند سوره اعلی وسوره طارق وسوره بلد وقدر شاهد این معنا می تواند باشند.

ششم- روش تفسیری آیت اللّه طالقانی

ایشان پس از ترجمه بخشی از آیات در هر سوره، به بیان مفردات و واژگان آیات می پردازد، واز همین رو در زمینه واژه شناسی، تفسیر پرتوی از قرآن، اثری کم نظیر و در برخی جهات بی نظیر است.

ایشان با احاطه ای که به علم لغت و اشتقاق دارند، به درستی به کالبد شکافی کلمات آیات می پردازد ودر ضمن آن، در مواردی نیز مساله «اشباه و نظایر» را هم مورد توجه قرار می دهد. این گونه توضیحات، بر جنبه ی ادبی این اثر پربار افزوده است و آن را در نگاهی دیگر در ردیف تفاسیر ادبی قرار داده است و همین ذوق بالای ادبی است که در ضمن تفسیر آیات هم بسیاری از لطایف و ظرایف تفسیری را با قلّت حجم وکثرت معنا به درستی به خواننده القاء می‌کند.

دو ویژگی برجسته، سرتاسر این اثر ماندگار را پوشش می دهد.

الف- بیان نکات ادبی با توجه به علم صرف، نحو، لغت و اشتقاق.

ب- بیان نکات بلاغی با توجه به علم معانی و بیان وبدیع.

آیت اللّه طالقانی در مرحله بعد به بیان روح حاکم برآیات می پردازد. در این جهت هم برای کسی که با روح قرآن مانوس و آشنا باشد این اثر را مصداق تفسیر به معنی واقعی کلمه می بیند . اگر خوف تطویل در این مقاله نبود نکته های ظریف ولطیف تفسیری ایشان را ذیل هر آیه ذکر می کردم. ولی از بس که این کتاب فشرده ومفید است، انتخاب آن لطایف ونقل نکته پردازی ها بخش اعظم این تفسیر را در بر می‌گیرد، لذا در این مقام با اعتقاد تام و تمام به درستی این اثر ماندگار، خوانندگان را به تأمل ودقت وتانّی بیشتر در مطالعه ی آن دعوت می کنم.

انصافاً جا دارد که این تفسیر کم حجم و پرمعنا را در مراکز آموزشی قرآنی به عنوان متن درسی مورد توجه و تدریس قرار دهند.

این مفسربزرگ، گاهی برای آنکه مقصود آیه ای را به درستی بفهماند، نخست به طرح سوال یا سوالاتی در آن دست می یازد ، و آنگاه که زمینه ی بحث را تدارک ببیند به توضیح درخور آن می پردازد، به عنوان نمونه به طرح این دو سوال در تفسیر سوره حمدکه:

تکرار حمد وصفت رحمت چه اثری دارد؟

«مالک یوم الدین» یعنی چه؟

و آنگاه جواب کاملی که به این دو پرسش داده است، توجه فرمایید. و نیز در تفسیر«ایاک نعبد وإیاک نستعین» جلوه های توحید در عبادت و استعانت را بر اذهان خوانندگانش پرتو افکن می سازد.

برای کسانی که اهل فن ترجمه ومتبحّر درتفسیر قرآن اند، این تفسیر را شایسته مطالعه به صورت مکرّر می دانند، و چنان نیست که با یک بار خواندن، خود را از آن بی نیاز بدانند.

هفتم- تفسیر آیت اللّه طالقانی از زبان خودش

اکنون پس از بیان نکات فوق، ببینیم خود مرحوم طالقانی چگونه تفسیر خویش را معرفی کرده است؟ البته باید یاد آور شویم که این اثر از جهت حجم ومقدار، فقط شامل تفسیر چهار جزءآغازین (سوره های حمد، بقره، آل عمران ونساء تا آخر آیه 28) و همچنین تمام جزء سی ام قرآن تا آخر آن است.

این کتاب، شامل مقدمه‌ای جامع و عالمانه در 22 صفحه است که در آن به صورت فشرده عناوین زیر مورد بحث قرار گرفته است:

الف- قرآن کریم

ب- نزول آیات وجمع و تدوین بیان وتفسیر آن،

ج- چگونه می‌توان خود را در معرض هدایت قرآن قرارداد؟

د- فهم هدایتی قرآن،

ه- نظر به بعضی احادیث در باره تمسّک به قرآن.

در این مقدمه، مؤلّف خود شیوه کار خویش را چنین بیان می کند:

«نخست چند آیه به ردیف وشماره آورده شده، پس از آن، ترجمه آیات به فارسی تطبیقی آمده به گونه ای که از حدود معانی صحیح لغات خارج نباشد.

سپس معانی مترادف و موارد استعمال و ریشه ی لغات، در موارد لزوم بیان شده تا در ذهن خواننده مجال تفکربیشتری باز شود.

آنگاه آنچه از متن آیات به طور مستقیم بر ذهن تابیده، بیان می شود.

گاهی نیز درموارد مقتضی از احادیث صحیحه و نظر های مفسران استفاده شده است.

سپس پیرامون آیات آنچه به فکر نگارنده رسیده وبر ذهنش پرتو افکنده، منعکس می گردد، تا شایدخواننده خود هرچه بیشتربا آموزه های هدایتی قرآن آشنا شود.

آنچه نگارش می یابد عنوان تفسیر ندارد و به حساب نهایی قرآن نیست، از این رو عنوان و نام «پرتوی از قرآن » را برای آن مناسب تر یافتم.

کسی که بخواهد در این کتاب از آیات مورد بحث بیشتر بهره مند شود، اول آیات را با ترجمه ی آن مورد توجه و تدبر قرار دهد، آنگاه لغات را در نظر گیرد، پس از آن دربحث پیرامون آیات دقت نماید.

این روش را در بیان هدایت قرآن در پیش گرفتم تا شاید برای فارسی زبانان، بیشتر چهره ی قرآن هویدا شود.» (پرتوی از قرآن، ج1،ص19-20)

اما جمله بسیار پرمعنا و ظریفی که این مفسّرآگاه، ذهن خواننده را به سوی آن معطوف می دارد این است:

«این کتاب (قرآن) تنها کتابی است که با ضمیر هر انسانی سر وکاردارد، وضمیر مبدأ فعال سازمان انسانی است، و می تواند در میان تاریکی های ماده درون انسانی را بر افروزد و چون شب پر ماه و ستاره آن را فروزان گرداند، آنگاه بامداد روشنی از افق باطن پدید آرد ، این یگانه وظیفه ی علمای دین و پرده داران آیین است که تا هرچه بیشتر جمال احکام وأسرار و هدایت قرآن را آشکار سازند.» (همان، ص21)

آنگاه در پایان مقدمه خویش در کمال فروتنی چنین می نگارد:

«خواننده عزیز، اگر در مطالب این مقدمه وقسمتی از کتاب اشتباه یا لغزشی یافتید تذکر فرمایید ومعذورم بدارید، زیرا درمدتی نگارش یافته که از همه جا منقطع بوده وبه مدارک دسترسی ندارم ومانند زنده ای در میان قبرم. شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر. ربیع الأول 1383- مرداد1342 سید محمود طالقانی»(همان، ص22)

هشتم- نتیجه و سخن پایانی بحث

از آنچه تاکنون در باره این تفسیر ارجمند گفته آمد این نتیجه به دست می آید که تفسیر آیت اللّه طالقانی در مجموع تفسیری از نوع « اجتهادی- عصری » است.

تفسیر اجتهادی همان گونه که از نامش پیداست، مبتنی بر اجتهاد مفسّر است. تفسیر اجتهادی- عصری، هم بر«عقل» استوار است وهم بر«نقل». مراد ما در اینجا از عقل، استفاده از نیروی تفکر وتدبّر وحسّ تشخیص طبیعی خدادادی و فطری از راه دلیل وبرهان است. ومراد از «نقل» توجه به روایات رسیده از امامان معصوم و آراء مفسران از صحابه وتابعین و دیگران است. و البته در تفسیر«پرتوی از قرآن» تکیه بر درایت و تعقل که لازمه تفسیر اجتهادی است، به مراتب بیشتر از تکیه به روایات است.

بهترین دلیل برای تمسّک به روش تفسیر اجتهادی، آیاتی است که در آنها دعوت به تفکر و تعقل وتدبّر شده است مانند آیه «اَفَلا یَتَدَّبَرُونَ القرآن اَم عَلی قلوبٍ اَقفالُها ؛ آیا در قرآن نیک نمی اندیشند یا بر دل هایی قفل های آنها زده شده است ؟! » ( محمد/24). که تدبّر عمیق در قرآن، برای فهم دقیق آن، چیزی جز روش اجتهادی را بر نمی تابد. مگر نه این است که خود قرآن می فرماید:«کتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَرُوا آیاته وَلِیَتَذَکَّرَ اُلُوا الباب ؛این کتابی است که به سوی تو نازل کردیم تا در آیات آن نیک بیندیشند وتا خرد مندان تذکّر یابند »(ص/38-39). پر واضح است که تدبر در آیات به گونه ی کامل آن، تنها از راه تفسیر اجتهادی امکان پذیر است و می توان گفت : آیات ( نساء/83 ؛ بقره/185؛ آل عمران/183؛ نحل /189) به گونه ای مؤیّد جواز تفسیر به شیوه ی اجتهادی است.

نهم- نکته پایانی قابل ذکر اینکه تدوین و تنظیم تفسیر پرتوی از قرآن را که در آغاز به صورت دست نوشته ها و اوراقی پراکنده بوده است، به همّت دانشمند فرزانه ومترجم ارجمند نهج البلاغة جناب آقای دکتر محمدمهدی جعفری انجام پذیرفته است. وحتی بخش هایی از آیات ترجمه ناشده آن را ایشان عهده دار شده اند. در اخلاص و فروتنی این استاد نامدار همین بس، پس از آنکه چند سال پیش اینجانب نقدی بر ترجمه تفسیر پرتوی از قرآن نوشتم ودر همایشی در دانشگاه مفید قم آن را با حضور حاضران و افراد خانواده آیت الله طالقانی ازجمله سرکار خانم اعظم طالقانی قرائت کردم ومورد توجه هیات رئیسه از جمله جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید هادی خسرو شاهی قرار گرفت، بعداً آقای دکتر جعفری به من فرمودند :« نقد وایرادی که شما دارید، مربوط به آن بخش از ترجمه ی آیاتی است که من آن را انجام داده‌ام نه مرحوم استاد آیت الله طالقانی».

جناب استاد دکتر جعفری، علاوه برتحمّل زحمات فراوان گردآوری و ویرایش این اثر نفیس،«فرهنگنامه لغات » این مجموعه تفسیری را بر اساس متن آن، استخراج نموده و در انتهای جلد پایانی آن، چاپ ومنتشر ساخته که کاری بس ارجمند و شایسته قدردانی فراوان است.